مرسی آقای مهندس امینی
کلی یاد بچه گیام افتادم، یواشکی دور از چشم مامانم اینا رو ور می داشتیم می ترکوندیم،راستی چرا مامانا اینا رو نگه می داشتن؟من اگه مامان بشم همه ی این پلاستیکا رو می دم بچه هام بترکونن حالشو ببرن!
با سلام و تشکر از محبت دوستان. جناب آقای صاحب جمع بنده خودم رو شاگرد تمامی همکاران و دوستان عزیز در این سایت پربار مهندسی، علمی، سرگرمی میدونم. از شما و سایر دوستان سپاسگزارم.
یادمه بچه که بودم پدرم واسم دوچرخه خرید که کلی از اینا دورش بود، چه حالی می داد ترکوندنشون!!!
اما من که جدیدا دیگه از اینا جایی ندیدم، هنوز هم هست؟!
اسم اینم باید گذاشت نوستالژی کودکانه...
ممنون جناب مهندس امینی عزیز، خیلی با حال بود.